top of page

زمان سپری شده با هم برای همیشه به یاد می ماند! اینم فقط چندتا از خاطراتم...

در کلاس هر اتفاقی ممکن است بیفتد...

هر سال نسل جدیدی از دانشجویان سال اول بارها و بارها سؤال مشابهی را می پرسند: "چرا به ریاضی نیاز داریم؟"

بعد از این سوال است که می‌خواهم یک نصیحت بسیار «مضر» (مثل جی اوستر) از خودم بکنم: «آقایان، دانشجویان، یادتان باشد: هر چه کمتر بدانید، من به عنوان یک متخصص ارزشمندتر هستم! درس نخوانید. !"

اما بعد از این سوال است که ریاضی شروع می شود ...

ریاضی همه چیز است!

به ما می گویند: «ریاضی در همه چیز است.
بسیاری اعتقاد ندارند، سعی می کنند استدلال کنند:
"ریاضی از ما دور است ...
زندگی در دنیا بدون او بسیار آسان است! .. "

اما یک غروب باران خواهد بارید.
به پنجره می آیی و می فهمی:
همه چیز در جهان را که می بینید، برای مدت طولانی
در ریاضیات منعکس شده است.

شما نگاه می کنید: از نور فانوس
پراکندگی در بردارها. نه؟
نقاط رها کردن، دایره های گودال -
نمی توانی ببینی؟ خوب...

پنجره های هواپیما پر از قطعات ...
و مسیر ماه جاودانه است...
یک شهاب سنگ در امتداد یک سهمی در حال پرواز است.
در یک لحظه در جو می سوزد ...

چند ضلعی، مربع و دایره ...
گام های نامفهوم فضا-زمان...
همه چیز حرکت می کند و می شتابد، همه چیز به دوردست پرواز می کند.
کی اینو نمیبینه...
من فقط برای آن متاسفم.

 

راهپیمایی فرهنگیان

ما مربی هستیم!
ما مربی هستیم!
دانش آموزان بی رحم و سختگیر هستند!
آیا برای آنها سخت است؟
سخت است؟
بنابراین آنها به آن نیاز دارند!
رحم ندارند!
رحم ندارن!!!

ما آموزش جهانی را برای همیشه نگهبان داریم!
ما به آنها آموزش خواهیم داد!
ما به آنها نشان خواهیم داد!
بیایید آنها را آموزش دهیم!
این وظیفه ماست!
و فراخوان ما!

بگذار ناله کنند!
بگذار گریه کنند!
ما به آنها کار می دهیم!
ما وظیفه آنها هستیم!
بدون ما راه درست را پیدا نمی کنند!
ما مربی هستیم!
ما مربی هستیم!!!

صفحاتی از خاطرات من...

bottom of page